ن : حمیــدشیخ حسینی
ت : شنبه 9 شهريور 1392
ز : 1:43 قبل از ظهر |
+
از چه ای یار نکردی به من دلشده یکدم نظری
من که تا حال نبردم ز تو یک جو ثمری
آخر ای ماه پی ات در به درم تا به کنون
تو نگفتی بمن ای دوست چرا در به دری
تای کی و چند کنی ترک من غمزده را ای مه من
تو مگر کافر و از خویش و خدا بی خبری
بنشستم سر راهت که ببینم رخ تو
ظلم کردی تو از این راه نکردی گذری
کی کنم واهمه از آتش و آن دوزخ و روز عرصات
آتش عشق تو افروخته در جان و دل من شرری
قسمت من ز تو شد حسرت و اندوه بلا
جور باشد که شود مهرو وفای تو نصیب دگری
صفای همدانی
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
آتش عشقـ ــ ـ ــ ــ ــ،
،
:: برچسبها:
آتش عشق ,
قرص قمری ,
صفای همدانی ,
خیال من ,
شب و شعر ,
غزل ,
فریبا ,
شیخ حسینی ,
ژنرال ,
,